چگونه باور بورزیم (1)؛ نگاهی به رویکردهای مختلف به باور دینی
دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۳:۳۵ ب.ظ
در زندگی روزمره بارها با عقاید و ایدههای مختلف مواجه میشویم. این عقاید ممکن است در لابهلای دیالوگهای یک سریال تلویزیونی و یا در اظهار نظرهای مسافری در تاکسی، مطرح شود. گاهی حتی بسیاری از ایدهها در قالب یک عکس به مخاطب انتقال داده میشود.
با نگاهی اجمالی میتوان به گستره وسیع این باورهای چه بسا متنافی که به طور روزانه در معرض آنها هستیم، پی برد. به طور مثال همیشه در بین فیلسوفان بحث وجود خداوند بحثی مهم بوده است و گروهی عمیقا آن را پذیرفته و بدان متلزم شدهاند و گروهی نیز علیرغم تمام دلایل، آن را منکر شدهاند.
این اختلاف نظر در میان جامعهشناسان و روانشناسان نیز وجود داشته است. حاصل این اختلاف نظرها عبارتهای زیبا و جذابی است که در قالب گزارههایی کوتاه در نشریات و شبکههای اجتماعی به وفور وجود دارد. به طور مثال این سخن نیچه، فیلسوف غربی است که «خدا مرده است.» و از سوی دیگر نیز میتوان از آگوستین، الهیدان مسیحی و جمله معروفش یاد کرد: «تو (خدا) ما را ساختهای و قلب ما ناآرام است مگر آنکه در تو آرام یابد.» هر کدام از این جملات در نگاه نخست، خاص است و علیرغم محتوای جمله نخست ممکن است برای برخی جالب باشد و از خود بپرسد که به راستی کدامیک از این دو جمله صحیح است.
برای فهم این مطلب باید کمی عمیقتر با این دو جمله تعامل کنیم و مبنای هر کدام را بررسی نماییم. برای چنین بررسیای نیاز است که ابتدا روش و رویکرد خود را در اتخاذ باورها، مشخص کنیم. این نوشته به این مسئله میپردازد.
در این نوشته، بیشتر بر باورهای دینی (۱) تمرکز میکنیم. درباره باورهای دینی که مهمترین بخش باورهای ما را تشکیل میدهد، رویکردهای مختلفی وجود دارد که در این نوشته به بررسی برخی از آنها خواهیم پرداخت.
عقلگرایی حداکثری
یکی از پاسخها به این پرسش که «چه باوری را بپذیریم و چه باوری را رد کنیم؟»، عقلگرایی حداکثری است. عقلگرایی حداکثری معتقد است برای پذیرش هر باوری باید استدلالهایی برای آن وجود داشته باشد و ما نباید باوری را بدون دلیل بپذیریم. نکتهای که درباره این استدلالها حائز اهمیت است این است که این استدلالها باید برای تمام عقلا و صاحبان اندیشه قانعکننده و کافی باشد. به عبارت دیگر از نظر این گروه، باوری را میتوان پذیرفت که استدلالهای آن برای تمام انسانها قانعکننده باشد.
فیلسوفانی چون کیلفورد (۱۸۷۹ – ۱۸۴۵)، جان لاک (۱۷۰۴ – ۱۶۳۲) و ریچارد سویین برن (۱۹۳۴-) علی رغم اختلاف نظرهایی، مجموعا چنین ایدهای دارند. در این روش اگر میخواهیم به وجود خداوند معتقد باشیم، باید برهانهایی داشته باشیم که مورد پذیرش تمام عقلا باشد و تنها در این حالت است که میتوان چنین باوری را پذیرفت.
نقدهایی بر عقلگرایی حداکثری
نقدهایی بر روش عقلگرایی حداکثری مطرح شده است که بررسی آنها برای تصمیمگیری درباره این رویکرد ضروری است.
عقلگرایی حداکثری بر یک پیشفرض استوار است که این پیشفرض امروزه مورد پذیرش بسیاری از اندیشمندان نیست. پیشفرض عقلگرایی حداکثری این است که عقل قوهای است که در برابر ایدههای مختلف بیطرف است و از این رو میتواند بدون پیشداوری در مورد باورها و استدلالهای مختلف داوری کند.
این پیشفرض در قرون گذشته وجود داشته است و فیلسوفانی چون رنه دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰) نیز که اساس کار خود را از شک آغاز کردند، چنین تصوری از عقل داشتند. ولی به تدریج و در قرون اخیر فیلسوفانی چون لدویگ ویتگنشتاین (۱۸۸۹-۱۹۵۱) و هانس گئورگ گادامر (۱۹۰۰-۲۰۰۲) با این پیشفرض مخالفت کردند. از نظر ایشان عقل موجودی صرف و بدون پیشداوری نیست بلکه تحت تأثیر محیط و شرایط دیگر قرار میگیرد. از این رو یافتن برهانی که بتواند تمام عقلا را قانع کند، دستیافتنی نیست.
مطلب دیگر در مورد ادعای عقلگرایی حداکثری این است که با روشی که از سوی این گروه اتخاد میشود اساسا نباید به امری باور داشته باشیم؛ زیرا میتوان ادعا کرد که برهانی وجود ندارد (و یا شاید به ندرت وجود داشته باشد) که مورد توافق تمام عقلا باشد.
با توجه به این مطلب اساسا رویکرد عقلگرایی حداکثری سرانجامی جز انکار تمام باورها نخواهد داشت. این در حالی است که روند اندیشه بشری نیز چنین آیندهای را نشان نمیدهد که تمام انسانها بر باور و استدلالی واحد، متفق القول شوند، بلکه روز به روز بر تعداد باورها و اندیشههای جدید افزوده میشود.
نقد سوم، از دیدگاه ایمانگرایان (۲) است. از نظر ایمانگرایان، باور دینی اساسا امری غیر عقلانی است. به عبارت دیگر این گروه در ماهیت باور دینی، با عقلگرایان مخالفاند. از نظر ایمانگرایان، ایمان و باور دینی، امری نیست که توسط عقل به دست آید. با توجه به این نگاه، سخن از عقلگرایی حداکثری، ناموجه خواهد بود و از نگاه ایمانگرایان، باور دینی از راهی غیر از عقلگرایی باید به دست میآید.
در بخش دوم این مطلب به رویکردهای دیگری در پاسخ به سؤال فوق خواهیم پرداخت.
پانوشتها:
۱. منظور از باور دینی در این جمله، اتخاذ موضع درباره باورهای دینی است، اعم از اینکه باورهای دینی مقبول فرد باشد یا اینکه آنها را نپذیرد. در هر صورت اتخاذ موضع درباره این مسائل از مهمترین امور معرفتی هر فرد است.
۲. درباره ایمانگرایان در بخش دوم این مطلب، به بحث خواهیم پرداخت.
3. این مطلب در سایت تقریر منتشر شده است.
- ۹۱/۰۹/۰۶
- ۶۶۹ نمایش