بیکرانگی

وبلاگ دکتر وحید سهرابی فر

بیکرانگی

وبلاگ دکتر وحید سهرابی فر

سلام
* این وبلاگ دریچه ای است به جهانی که من در آن زندگی می کنم، یعنی جهان افکارم. بنابراین هر بحثی که در آن مطرح می شود، به مانند یک فرایند در حال تکامل است و در روندی که طی می کند ممکن است دچار تغییر و تحول شود.
* حضور شما در این جهان و اشتراک افکار و نزدیک کردن افق های نگاه به یکدیگر، از عمده ترین دلایل ایجاد این وبلاگ است.
* "سرگشته" و "بیکرانگی" دو واژه ای هستند که در ذهن من جایگاه خاصی دارند، و از وبلاگ قبلی ام با من همراه بوده اند.
وحید سهرابی فر

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۹ مطلب با موضوع «بیکرانگی» ثبت شده است

انجمن علمی دین پژوهی ایران با هدف بسط و تعمیق دانش دین پژوهی در ایران فعالیت های علمی خود را آغاز کرد. این انجمن با تشکیل هیئت موسس و به تصویب رساندن اساسنامه، موفق به کسب موافقت اصولی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شد. پس از این مرحله با انتشار فراخوان عمومی و جذب عضو، در اردیبهشت ماه سال جاری اقدام به برگزاری مجمع عمومی انجمن کرد و در این مجمع، هیئت مدیره انجمن با رای اعضا انتخاب شدند. بر اساس رای اعضای انجمن این افراد به عنوان اعضای هیئت مدیره انتخاب شدند:

مرتضی کریمی نیا، قدرت الله قربانی، نعیمه پورمحمدی، زرین مناجاتی، نرجس ابوالقاسمی، مریم حقی، وحید سهرابی فر

در نخستین جلسه هیئت مدیره، بر اساس نظر اعضا آقای وحید سهرابی فر به عنوان رئیس انجمن، آقای قدرت الله قربانی به عنوان نائب رئیس، خانم نرجس ابوالقاسمی به عنوان مسئول امور مالی و خانم مریم حقی به عنوان دبیر انجمن انتخاب شدند.

در نخستین برنامه، پنج سخنرانی ناظر به ساحت های مختلف دین پژوهی توسط این انجمن ارائه خواهد شد. اطلاعات این نشست ها در پوستر قابل مشاهده است. انجمن دین پژوهی از تمام صاحب نظران، اساتید، پژوهشگران و دانشجویان دعوت می کند تا با مشارکت خود در برنامه های انجمن به شکوفایی و بالندگی این نهال نوپا کمک کنند و از این رهگذر زمینه را برای رشد و گسترش هرچه بیشتر دانش دین پژوهی در ایران فراهم کنند.

IranianARS@gmail.com

 

  • وحید سهرابی فر

  • وحید سهرابی فر

«زندگی زمینی و راز آسمانی» سرانجام به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رسید. این کتاب توسط انتشارات نگاه معاصر (راهروی پنجم، پلاک 15) منتشر شده است.


این اثر محصول چند سال پژوهش و مطالعه است و پیش از این در جشنوارۀ پایان‌نامۀ سال کشور به عنوان اثر شایستۀ تقدیر شناخته شده است.


کتاب به بررسی دیدگاه چارلز تیلور (یکی از مهمترین فیلسوفان زندۀ دنیا) در باب پیامدهای مدرنیته برای دین و معنویت می‌پردازد و از چهار فصل تشکیل شده است:


🔹 فصل اول به مرور ادبیات بحث دین و مدرنیته پرداخته و نظریاتی چون «سکولاریزاسیون» و «بازگشت امر قدسی» را گزارش کرده است.


🔹فصل دوم دیدگاه چارلز تیلور را شرح می‌دهد. این بخش در واقع به بررسی چگونگی شکل‌گیری هویت انسان مدرن در پنج قرن اخیر اختصاص دارد و در آن گزارش مختصری از اثر گران‌سنگ تیلور «عصر سکولار» ارائه شده است. سپس، اصطلاحات و تحلیل‌های چارلز تیلور مطرح شده است. نگاه ممتاز و متفاوت تیلور به مدرنیته و دین، راه جدیدی را در تقابل دین و مدرنیته می‌گشاید.


🔹 فصل سوم پیامدهای مدرنیته برای دین و نیز پیامدهای آن برای معنویت را بیان می‌کند. در این فصل تحولات متاخر در زمینۀ دین و معنویت، از نگاه تیلور مورد بررسی قرار گرفته است.


🔹 فصل چهارم ارزیابی و سنجش دیدگاه تیلور است. در این فصل پیامدهای ذکر شده برای دین و معنویت به طور انتقادی بررسی می‌شود و در پایان، نقاط قوت و ضعف نظریۀ تیلور مورد بحث قرار می گیرد. نگارنده معتقد است دیدگاه چارلز تیلور، از ظرفیت بالایی برای کمک به مسئلۀ دین و مدرنیته در کشورمان برخوردار است. 


 مطالعۀ این کتاب به تمام متخصصان و علاقه‌مندان بحث دین و مدرنیته پیشنهاد می شود.


  • وحید سهرابی فر


دوره آنلاین «معنویت: از سنت تا مدرنیته»


- معنویت دینی و معنویت جدید

- تطور معنویت از دوران سنت تا دوره معاصر

- مدرنیته و پیامدهای آن برای معنویت


شرکت در این دوره به تمام علاقه مندان مباحث معنویت پیشنهاد می شود.


لینک ثبت نام:


 yon.ir/ioXB2


  • وحید سهرابی فر

بسیاری از پژوهشگران معنویت و نیز مراکز علمی، عمده تلاش خود را معطوف به نقد معنویت های جدید و عرفان های نوظهور کرده اند. در این بین سوال مهمی وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: اولویت پژوهشی ما در بحث معنویت چیست و سرمایه و توان پژوهشی ما در بحث معنویت باید به چه سمتی برود و در چه مسیری هزینه شود؟ آیا تمرکز اصلی ما باید نقد معنویت های جدید باشد و یا اینکه نگاهی انتقادی به وضعیت خود داشته باشیم؟

در پاسخ بایستی توجه کنیم که رویکرد سلبی به معنویت جدید بدون ارائه بدیل مناسبی از معنویت اسلامی، در عمل هیچ فایده ای نخواهد داشت و تمرکز اصلی پژوهش های معنویت در کشور ما بایستی معطوف به ارائه نسخه روزآمدی از معنویت اسلامی باشد. این نسخه روزآمد بایستی دارای ویژگی هایی باشد که به برخی از آنها اشاره می شود.

واقعیت جهان امروز که جهان ارتباطات است اقتضاء میکند که ابزارهای حذفی ای چون فیلتر کردن، عدم اعطا مجوز نشر، جلوگیری از برگزاری جلسات و ... در عمل فایده ی چندانی نداشته باشند بلکه نتیجه عکس بدهند. نمونه های مختلفی از این برخوردهای حذفی وجود دارد که موجب شده یک گروه کوچک یا یک فرد نه چندان شناخته شده را به صدر اخبار و مرکز توجهات و اوج شهرت رسانده است. این در حالی است که جهان امروز به بازاری می ماند که هر کسی متاع خود را در آن عرضه میکند و مخاطبی که «حق انتخاب» دارد، بر اساس فهم خودش دست به انتخاب محصول مورد نظرش می زند. در این فضا و بر اساس این منطق، آنچه اولویت دارد، ارائه معنویتی غنی تر، اصیل تر و راهگشاتر است. بدون ارائه چنین معنویتی، رویکرد سلبی به معنویت های جدید، نه تنها مفید نخواهد بود بلکه از باب «الانسان حریص علی ما منع» موجب رشد و گسترش آنها نیز خواهد شد.

پس از توجه به ضرورت ارائه نسخه روزآمدی از معنویت اسلامی، پرسش مهم دیگری مطرح می شود و آن این است که معنویت اسلامی نوین باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ قدم نخست در این زمینه آغاز یک پژوهش انتقادی در مورد نسخه موجود معنویت اسلامی است. صورت بندی فعلی این معنویت چه نقصانی دارد و چه زوایایی از زندگی انسان امروز را پوشش نمیدهد؟ لازمه این پژوهش شناخت جهان امروز و توجه به ویژگی های انسان معاصر است. به عبارت دیگر، اگرچه گوهر معنویت اسلامی همواره ثابت و ماندگار است ولی صورت بندی آن می تواند بسته به نوع مخاطب متفاوت باشد. آنچه امروز شاهد آن هستیم، ارائه صورت بندی از معنویت اسلامی است که مربوط به قرن ها پیش است؛ صورت بندی ای که به ویژگی ها و برخی از نیازهای انسان معاصر، توجه کافی ندارد. به نظر نگارنده، مهمترین رسالت معنویت پژوهی، ارائه نسخه ای از معنویت اسلامی است که گوهر و امهات مباحث اسلامی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر، بر اساس شناخت صحیح و جامعی از جهان جدید و ویژگی های انسان معاصر باشد.

از جمله مسائلی که در ارائه نسخه جدید معنویت اسلامی بایستی مورد نظر باشد، توجه به قدرت انتخاب گری انسان جدید است. نسخه جدید معنویت اسلامی باید قابلیت رقابت و غلبه بر رقبای خود را داشته باشد. این مسئله از آن روست که جهان جدید، جهان تک صدایی نیست و گزینه ما (معنویت اسلامی) بایستی بتواند برتری خود را در عمل و نه صرفا سخن- نشان بدهد. ویژگی دیگری که باید در نسخه جدید مورد توجه باشد، بها دادن به درونیات و احوالات سالک معنوی است. اگرچه در سنت اسلامی آیات و روایات- و نیز آموزه های عرفای اسلامی، این مسئله مورد توجه بوده است ولی امروزه در معنویتی که به عموم مردم عرضه می شود، این مسئله مورد غفلت واقع شده است و حالات معنوی شخص سالک کمتر محل نظر است. نکته دیگری که در معنویت جدید اسلامی باید مورد توجه باشد، تفکیک مسلمات معنویت اسلامی از غیر مسلمات، مشکوکات و موهومات است. ما نیازمند یک نظام فکری برای معنویت اسلامی هستیم؛ نظامی که بر پایه مسلمات اسلامی ارائه شود و با منطق و عقلانیت بشری سازگار باشد. این ویژگی ها در کنار امور دیگر، زمینه را برای ارائه یک سبک زندگی نوین که بر اساس معنویت و اخلاق اسلامی طراحی شده است، فراهم می کند. رسیدن به این جایگاه، موجب می شود معنویت اسلامی در عمل مورد اقبال بیشتر قرار بگیرد و رقبای کم مایه، انحرافی و بدون پشتوانه، عرصه را به معنویت اصیل واگذار کنند.


دکتر وحید سهرابی فر - پژوهشگر دین، معنویت و مدرنیته


لینک این مطلب در سایت دین آنلاین

لینک این مطلب در کانال بیکرانگی 

  • وحید سهرابی فر

در تیرماه برای شرکت در یک دوره گفتگوی ادیان با موضوع صلح، به مدت سه هفته در ژنو سوییس بودم. این دور از گفتگوی ادیان با حضور نمایندگانی از سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از چهار قاره آسیا، اروپا، آمریکا و آفریقا برگزار شد.  میزبان این دور از گفتگوها شورای جهانی کلیساها بود. سایت شورای جهانی کلیساها، مصاحبه ای از بنده گرفته که ترجمه گزیده ای از آن را در ادامه می بینید:



وحید سهرابی فر دانش‌آموخته حوزه علمیه قم است. او پس از تحصیل در حوزه علمیه، تحصیلات خود را در دانشگاه ادیان و مذاهب در شهر مقدس قم ادامه داده است. وی سال گذشته از پایان‌نامه دکترای خود با عنوان "پیامدهای مدرنیته برای دین و معنویت: بررسی انتقادی دیدگاه چارلز تیلور" دفاع کرده است.





سهرابی فر از شورای جهانی کلیساها بابت برگزاری این دور گفت‌وگوی بین الادیانی تشکر می‌کند. او می‌گوید: «پیش از آغاز این دوره، منتظر یک جمع متکثر و مختلف بودم و افراد دعوت‌شده واقعاً چنین فضای متنوعی را پدید آورده بودند. افراد از آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای شمالی و از سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام در این دوره شرکت کرده بودند و هرکدام از یک بافت ویژه بودند که ترکیب غنی‌ای را تشکیل داده بود. موضوعات متنوعی در این دوره موردبحث واقع شد. یکی از محورهای اصلی، مقایسه متون مقدس ادیان در موضوعاتی چون مواجه با خداوند، پذیرش غیر، مسئله زنان و ... بود. از دیگر مسائل اصلی، موضوع صلح ازنظر ادیان مختلف بود.»

سهرابی فر معتقد است که آنچه ازاین‌گونه گفت‌وگوها می‌توان آموخت، کرامت و زیبایی‌ای است که خداوند در وجود هر انسانی نهاده است و این کرامت در تمام انسان‌ها وجود دارد. اگر ما پیروان ادیان مختلف این کرامت ذاتی را درک کنیم، آن‌گاه می‌توانیم زندگی مسالمت‌آمیز بر اساس احترام متقابل داشته و شاهد صلح بیشتر میان ادیان باشیم.


* لینک مصاحبه در سایت شورای جهانی کلیساها

** لینک مصاحبه در سایت دانشگاه ادیان و مذاهب 


  • وحید سهرابی فر

گوشه ای نشسته بود و نگاه می کرد. پسرک در حال شمارش بود. هنوز 8 بسته مداد رنگی داشت که باید تا پایان روز می فروخت. هوا سرد بود و رهگذران بیش از آنکه به درخواست های پسرک برای فروش مدادها توجه کنند، منتظر قرمز شدن چراغ بودند تا زودتر عرض خیابان را طی کنند. پسرک هیچ گاه نتوانسته بود برای یک بار هم که شده، با آن مداد رنگی ها، نقاشی بکشد. وظیفه او آن بود که روزی 15 جعبه از آنها را بگیرد و تا شب همه را بفروشد و پول آن را به صاحب کار تحویل دهد. اصلا برای پسرک مهم نبود که با آن مداد رنگی ها نقاشی بکشد و بعد نقاشی خود را برای برنامه های کودک بفرستد. از نظر او این کارها برای بچه پولدارها محسوب میشد، بچه هایی که پدر و مادرهاشان هر روز آنها را تا مدرسه می رسانند و بعد از تمام شدن مدرسه نیز با ماشین پشت در مدرسه منتظرشان هستند. بچه هایی که اگر روزی دیر به خانه بروند، پدر و مادرشان دلنگرانشان می شوند و با عصبانیت می پرسند: کجا بودی تا حالا؟ دلمون هزار راه رفت!
این اتفاقات برای پسرک آشنا نبود و او هیچگاه چنین تجربه ای نداشت. او فقط می دانست که باید هر طور شده، روزی 15 جعبه مداد رنگی بفروشد تا صاحب کار از دستش راضی باشد و حقوق روزانه اش را بدون دغل کاری به مادرش پرداخت کند. مدتی پیش، صاحب کار برچسب هایی برای فروش آورده بود، از همان برچسب هایی که تصاویر شخصیت های کارتونی دارد و کودکان دوست دارند که بر روی هر دفتر و کتابشان عکس یکی از آنها را داشته باشند. بازار این برچسب ها در اواخر شهریور و اوایل مهر، سکه می شود. پسرک وقتی این برچسب ها را می فروخت، کودکان زیادی چشم به برچسب های او داشتند و از والدین خود می خواستند که برایشان برچسب بخرند. برچسب ها و عکس های روی آن برای پسرک اصلا جذاب نبود، او آنها را نمی شناخت و وقتی کودکی با فریاد ملتمسانه از مادرش می خواست: مامان ! مامان! از این برچسب های بن تن، برام بخر! پسرک نمی دانست، بن تن کیست؟ و چرا برای آن کودک اینچنین جذاب است.
یکی از روزهای زمستانی بود. شب قبل برف زیادی باریده بود، با این حال پسرک چاره ای نداشت. امروز هم باید برای فروش 15 جعبه مداد رنگی به خیابان می رفت. مدادها را گرفت و به پست روزانه اش رفت. پشت یکی از چراغ قرمزهایی که تایمی نزدیک دو دقیقه دارد. چند جعبه از مداد رنگی ها را فروخته بود ولی همچنان تعدادی باقی مانده بود. هوا رفته رفته سردتر میشد و پسرک رفته رفته مچاله تر. پسرک در گوشه خیابان ایستاده بود و منتظر بود که چراغ قرمز شود تا دوباره به سراغ تک تک ماشین ها برود و مداد رنگی ها را عرضه کند. هوا سرد بود و پس از برف شب گذشته، آب در کنار خیابان جمع شده بود. پسرک از شدت سرما به خود پیچیده بود، ناگهان تعدادی از جعبه ها از دستش رها شد و به گودال پر از آب افتاد، جعبه کارتنی مداد رنگی ها خراب شد و آب گل آلود، کل مدادها را کثیف و زشت کرده بود. جهان در پیش چشمان پسرک تیره و تار شد. چهره صاحب کار و خشم او چون پتکی بر سرش فرود می آمد. در دلش گفت: "خدایا کمکم کن!"


"او" اما هر روز، با پسرک همراه بود و از دور نگاهش می کرد. هنگامی که پسرک سردش می شد، "او" هم سردش میشد. هنگامی که کودکان دیگر، پسرک را مسخره می کردند، "او" هم سر در گریبان می کرد. هنگامی که پسرک پس از یک روز سخت به نزد مادر مریضش باز می گشت و سر در دامن مادرش، اتفاقات آن روز را برایش تعریف میکرد، "او" هم انگار سبک می شد. و هنگامی که پسرک تعدادی از مدادرنگی ها را از دست داد و صاحب کار او را به باد کتک گرفت، "او" هم همراه پسرک، کتک می خورد و سیل اشک از چشمان "او" هم همچون گونه های پسرک، جاری بود. "او" همراه پسرک بود وقتی در سرمای زمستان، زیر لب می گفت: خدایا یه کاری کن این مداد رنگی هارم بفروشم! خدایا یه کاری کن یه جفت دستکش داشته باشم. "او" در کنار پسرک بود و بغض گلویش را می فشرد هنگامی که صاحب کار به پسرک و مادرش ناسزا می گفت. و آرزوی مرگ می کرد وقتی پسرک پس از کتکی مفصل و شنیدن ناسزاهای بسیار، گریان به سوی مادرش ره سپار شد و در راه با چشمانی اشک بار فریاد زد که منم خدایی دارم! و "او" اما نمی توانست کاری کند.


در همین رابطه: خدای صامت

  • وحید سهرابی فر

خدای صامت

۰۵
ارديبهشت


گوشه ای نشسته بود و نگاه می کرد. گروهی در حال بحث در مورد "او" بودند. یکی پرسید جهان حادث است یا قدیم؟ دیگری گفت مگر می شود که جهان قدیم باشد، آن وقت که نعوذبالله می شود خدا! جهان حادث است. اساسا هر چیزی غیر از خدا حادث است. مرد دیگری که در حلقه بحث بود، گفت: اگر همه چیز حادث باشد، آن وقت باید زمانی بوده باشد که خداوند هیچ مخلوقی نداشته باشد و این با صفت فیاض بودن و خلاق بودن خداوند سازگار نیست، او در هر آنی حیات می بخشد و زندگی می دهد. بحث بالا گرفته بود و هر کدام برای مدعای خود، دلیلی می آوردند. "او" اما همچنان ساکت نشسته بود و از دور نگاه می کرد. پس از مدتی تصمیم گرفت این حلقه بحث را رها کند و گشتی در شهر بزند.

گذارش به مسجد افتاد، جایی که عده ی زیادی برای مناجات با "او"، هر روز به آنجا می روند. گروه زیادی نشسته بودند و فردی برایشان سخن می گفت. سخنران محترم در مورد مستحبات دهه اول ذی الحجه سخن می گفت و اینکه کدام نسخه از دعای عرفه معتبرتر است. همچنین اینکه چرا عرفه را عرفه نامیدند و چه حادثه ای در آنجا رخ داده است.

  • وحید سهرابی فر


انسان ها بسیار متفاوت از یکدیگرند و این مسئله با مشاهده افراد مختلف و دقت در جزئیات شخصیت آنها به راحتی قابل درک است. فردی دوست دارد که ساعات بسیاری را در تنهایی به کتاب خواندن بگذراند و دیگری دوست دارد که با دوستانش در مهمانی یا گردش باشند. فردی برای ارتباط با افراد تازه وارد همیشه پیش قدم است و دیگری همیشه منتظر است تا دیگران، برای ایجاد یک ارتباط اقدام کنند. فردی بسیار صرفه جو و محاسبه گر است و دیگری بسیار دست و دل باز. پسری 18 ساله در شیکاگو در پی یافتن راهی است که به والدینش بگوید که سرشت جنسی او هم جنس گرایی است در حالیکه پسری 18 ساله در حوزه علمیه قم، در کتاب لمعه بخش حدود را می خواند. مردی در بورس تهران در مشاهده تابلوی شاخص های بورس در تب و تاب است، در سوی دیگر،  مردی در یکی از روستاهای یزد چشم به آسمان دارد، شاید بارانی ببارد و زمین زراعیش لبی تر کند. جوانی افسوس می خورد که چرا نتوانسته در مراسم اعتکاف مسجد اعظم شرکت کند و دیگری ناراحت است که چرا بلیط کنسرت مدونا را نتوانسته به دست بیاورد.

هر انسانی برای خود یک نوع خاص است، هر انسانی در فرهنگی خاص، فضای خانوادگی خاص، ایده ها و آرزوهای خاص خود زندگی می کند. به تعبیر فلسفی، هر انسانی جهان خاص خود را دارد. این جهان مختص آن فرد است زیرا تجاربی که آن جهان را ساخته اند مختص آن فرد هستند. به عبارت دیگر، انسان آن چیزی است که زیسته است، و از آنجایی که هر فردی، تجربه زیسته متفاوتی دارد، تمام انسان ها با یکدیگر متفاوتند.

این مسئله هنگامی جالب تر می شود که به این نکته توجه کنیم که علی رغم تفاوت هایی این چنین عظیم، انسان ها بسیار به هم شبیه اند. همه انسان ها، عاطفه مند هستند، همگی آنها محتاج امنیت اند، دوست دارند به آنها احترام گذاشته شود و به اخلاق و معنویت بها می دهند. اینها و اموری دیگر، هویت مشترک انسانی ما را می سازد. هویتی که هر فردی فارغ از اینکه در چه تاریخ و جغرافیایی زندگی می کند، برایش اهمیت دارد.

هنگامی که زنی را در یکی از معابد دهلی دیدم که در اثناء مراسم مذهبی و در میان راز و نیازش اشک در چشمانش جمع شده بود و یا مسیحیانی که در کلیسایی در برلین چنان خالصانه راز و نیاز می کردند و اشک می ریختند، به یاد مراسم دعای کمیل و شب های قدری می افتم که در آن زن و مرد و پیر وجوان، گرد می آیند و در پی ارتباط با موجود غایی، دست به دعا بر می دارند. اگرچه پیرمردی متصلب که در شهر سنتی قم بزرگ شده، با زنی در دهلی و جوانی در برلین تفاوت های بسیاری دارند ولی اینکه هر سه آنها نیاز به معنویت دارند، آنها را در یک هویت مشترک، جمع می کند و این یک شگفتی است که انسان هایی تا به این میزان، متفاوت، اشتراکات بسیاری با هم دارند.

در جهانی که بیش از پیش در هم تنیده است، این یک مسئله مهم است که به ویژگی ها و شرایط هر مجموعه احترام نهاده شود و ارتباط مجموعه های مختلف با یکدیگر بر اساس هویت مشترک انسانی باشد، هویتی که در میان تمام انسان ها وجود دارد و می تواند مبانی عمل با همه انسان ها قرار بگیرد. هویتی که انسان بما هو انسان و فارغ از هر ویژگی و رنگ و لعابی، آن را داراست.

  • وحید سهرابی فر

در پی او ...

سال ها پیش تو را در بیابان های حجاز یافتم. به خاطر یافتن تو، خود را برترین و رستگار ترین می دانستم. آنچنان شیفته ی تو بودم که همه چیز را فراموش کرده بودم و در شادی این وصلت شکوهمند سر از پا نمی شناختم. تمام زندگی من تو بودی ، برای رضای تو هرکاری می کردم. اموال و دارایی که هیچ، جانم را فدا می کردم. من تماما محو " تو" بودم و هیچ "منیتی"  در میان نبود. اینکه می گویم  "بودم" معنایش این نیست که الان نیستم. ولی شاید اعتقاداتم کمی تغییر کرده، شاید اصلا خودم عوض شده ام، شاید زمانه عوض شده و شاید اصلا تو خودت هم تغییر کرده ای.

تمام هدفم این بود که  با اعمالی هرچند کوچک و پر از ایراد، تو را خشنود سازم و لبخند رضایت را بر لبان تو ببینم. این تنها آرزوی زندگی من بود اما ناگهان وارد جهانی دیگر شدم، جهان جدیدی که با کلبه ی سابقم بسیار تفاوت داشت. منِ حیرت زده، مشغول تماشای  رنگ و لعاب این جهان جدید بودم. با انسان های جدیدی که طرز فکری متفاوت داشتند، آشنا شدم. همه چیز به خوبی پیش می رفت و من هر روز مطلب جدیدی یاد می گرفتم. مثلا یاد گرفتم که  تو را می شود به چشم دیگری هم دید، یعنی لازم نیست که حتما تو را عاشقانه نگاه کرد، می شود تو را به مانند یک پدیده بررسی نمود. یک پدیده مثل سایر پدیده ها. ابتدا به خودم گفتم : خب این دو نگاه که با هم منافاتی ندارند، هم پدیداری نگاه می کنیم و هم عاشقانه. اما این اولین خطای فاحش بود. مگر می شود معشوق را غیر عاشقانه نگریست؟

مدتی گذشت و من هر روز چیزهای جدیدی می آموختم. اندکی بعد با گروهی آشنا شدم که ظاهر عجیبی داشتند. آنها خود را طرفداران "انسان" می نامیدند، کمی با آنها دم خور شدم، حرف های غریبی  می گفتند، حرف هایی که قبلا نشنیده بودم، یکی از آنها می گفت: تو مگر انسان نیستی؟ گفتم: چرا هستم. گفت: انسان باید برای خودش باشد، برای خودت زندگی کن، سعی کن بیشترین لذت را ببری و کمترین رنج را متحمل بشوی. تو را چه به کسب رضایت دیگران؟!  گفتم: من در پی رضایت فرد دیگری هستم، فردی که جدیدا آموخته ام علاوه بر نگاه عاشقانه می توان او را پدیداری نیز  نگریست. گفت: رها کن این توهمات را، این مسائل زاده ی جهل و نادانی و در برخی موارد به خاطر روان پریشی است  ... و من اما سکوت کردم ... آیا تو حاصل جهل من بودی؟  آیا من در توهم  تو به سر می بردم؟

  • وحید سهرابی فر