تاملی در یکی از آفات دین پژوهی
سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۴۵ ب.ظ
یکی از آفات مهم دین پژوهی به معنای عام (نه صرفا رشته ای که با روشها و زیر شاخه های خاص تعریف شده است) این است که اگرچه بر سر موضوعات مهمی چون خدا، پیامبر، وحی، معنویت و اخلاق بحث می کند اما لزوما به معنای آن نیست که انسان را انسان تر کند. به عبارت دیگر در این رشته محصلان و استادان "درباره" خدا بحث میکنند. اینکه آیا امکان دارد چنین موجودی وجود داشته باشد و یا اینکه محال است؟ اوصافش چیست؟ و ... در این فضا همواره در مورد موجودی "غایب" بحث میشود، موجودی که انگار در میان ما نیست و ما در پی کالبدشکافی او هستیم. مانند گل فروشی که تنها به ماندگاری بیشتر گلهایی که می خرد توجه دارد و در اثر ممارستی که در خرید و فروش گل دارد، شاید اساسا متوجه زیباییها و ظرافتهای گلهای موجود در مغازه اش نشود.
موجودی که انسان را خلق کرده است و به تعبیر متون دینی "انیس من لا انیس له" است، باید موجودی "حاضر" باشد، موجودی که در زندگی جریان داشته باشد. موجودی که باید با او در رابطه ای "من-تو" باشیم نه "من-او". در این بین روزمره شدن ارتباط با چنین موضوعی و طبیعتا عادی شدن و فراموش شدن ویژگیهای آن، آفت بزرگی است. اینکه موجودی که "باید با او زیست" را به موجودی "برای تحقیق و بررسی" تبدیل کنیم، نتیجه ای جز فراموش کردن زیستن با آن موجود ندارد و طبیعتا برای دین پژوهان اگر به این مسئله توجه نداشته باشند، خسران زیادی خواهد داشت.
- ۹۲/۰۵/۰۸
- ۱۷۹۷ نمایش