یکی از اموری که همیشه تحملش برایم
دشوار بوده، دیدن افراد با استعدادی است که به دلایل مختلف نتوانسته اند به
جایگاهی که برایشان قابل حصول بوده، برسند. موارد بسیاری در کشور ما در این زمینه
یافت میشود. این روز ها وقتی برخی از دوستانم را می بینم که 10 سال پیش در کنار هم
و با یک نیت پاک مثال زدنی وارد حوزه
علمیه شدیم، واقعا ناراحت میشوم. بعضی از این دوستانم افراد واقعا با استعدادی
هستند ولی الان بعد از 10 سال هیچ بازده متناسبی ندارند. افسوس که حوزه اساسا قدر
این پتانسیل ها را نمی داند. یادم است سال 84 وقتی به طور کاملا مخفیانه به یکی از
این دوستان مستعد گفتم که بیا تحصیلات دانشگاهی را هم آغاز کنیم، بعد از چندی فکر
کردن، از ترس اینکه از حوزه خارج شود و دچار گمراهی، حاضر نشد همراه من بیاد. به
هر حال عنوان "سرباز امام زمان(عج)" خیلی مهم بود و طوری برای ما ترسیم شده بود که انگار بیرون از حوزه همه جهل و
گمراهی است. من اما رفتم و سال 85 دانشجوی دانشگاه قم شدم و در کنار درس های
حوزوی، دروس دانشگاهی را هم داشتم. الان وقتی این دوستم را می بینم و اینکه مشغول
چه کاری هست، خیلی افسوس می خورم.
وضع دانشگاه هم چندان مناسب نیست.
دوستان درس خوان و مستعدی دارم که امکانات مناسبی ندارند. تصور کنید دانشجوی
تحصیلات تکمیلی که فعلا لپ تاپ ندارد تا کارهای تحقیقاتیش را انجام دهد.
(نسبت دانشجو به لپ تاب مثل نسبت کارگر به بیل است).
افراد با استعدادی در محیط
دانشگاهی ما هستند که از خیلی از امکانات محروم اند. این مسئله وقتی بیشتر برایم
معلوم شد که در سفر آلمان با یکی از دانشجویان دکترای مطالعات اسلامی (که جوان
خوبی بود) هم بحث شدم، اطلاعات زیادی در زمینه اسلام نداشت و از همه جالب تر اینکه
زبان عربی هم نمی دانست. می گفت برای یاد گرفتن زبان عربی، از سوی دانشگاه به مدت
6 ماه (که ظاهرا بیشتر هم شد) به قاهره خواهد رفت. او به قاهره رفت با هزینه
دانشگاه، ولی افراد به مراتب با اطلاع تر و مستعدتری در حوزه و دانشگاه می شناسم
که یک دهم چنین امکاناتی هم برایشان فراهم نیست.
درد اصلی اما این نیست
که ما دارای امکانات مالی برای آموزش عالی خود نیستیم. درد اصلی این است که فرهنگ
کار علمی در جامعه علمی ما ضعیف است. اینکه آثار علمی باید در جهت خاصی حرکت کنند
و در غیر این صورت مطرود خواهند بود... اینکه برخی از فضاهای علمی ما توهم
خودبسندگی دارند و گمان می کنند نیازی به تعاملات علمی با جهان بیرون از خود
ندارند و هرچه که هست همان جاست.. اینکه کسی قدر و ارزش این استعدادها را نمی داند
و برای رشد و شکوفایی آنها اقدامی نمی کند.. اینها درد اصلی اند..