بیکرانگی

وبلاگ دکتر وحید سهرابی فر

بیکرانگی

وبلاگ دکتر وحید سهرابی فر

سلام
* این وبلاگ دریچه ای است به جهانی که من در آن زندگی می کنم، یعنی جهان افکارم. بنابراین هر بحثی که در آن مطرح می شود، به مانند یک فرایند در حال تکامل است و در روندی که طی می کند ممکن است دچار تغییر و تحول شود.
* حضور شما در این جهان و اشتراک افکار و نزدیک کردن افق های نگاه به یکدیگر، از عمده ترین دلایل ایجاد این وبلاگ است.
* "سرگشته" و "بیکرانگی" دو واژه ای هستند که در ذهن من جایگاه خاصی دارند، و از وبلاگ قبلی ام با من همراه بوده اند.
وحید سهرابی فر

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین و تجدد» ثبت شده است

یکشنبه 10 بهمن 1400، چارلز تیلور در انجمن علمی دین پژوهی ایران سخنرانی خواهد کرد. برای آشنایی با آثار و اندیشه های تیلور می توانید به پرونده تیلور در کانال بیکرانگی مراجعه کنید.

برای شرکت در جلسه سخنرانی می توانید از طریق این لینک (با انتخاب گزینه مهمان) وارد شوید.

 

 

 

  • وحید سهرابی فر

«سرطان را همچون سرماخوردگی درمان میکنیم». جملاتی این چنین توجه هرکسی را به خود جلب می کند و باعث می­شود در شبکه­های مجازی مباحث بسیاری پیرامون «طب اسلامی» شکل بگیرد. از سوی دیگر، پسوند «اسلامی» برای طب و اِسناد آن به پیامبر اسلام (ص) و منبع وحیانی، برای جامعه­ی ایران که اکثریتی دیندار دارد، عنوان شایان توجهی است. آقای عباس تبریزیان بنیان­گذار چنین طبی است. او چندین جلد کتاب در این زمینه نگاشته و سعی کرده روایاتی را که نکات پزشکی در آنها بیان شده است سامان دهد و از آنها اصولی برای درمان بیماری ها استخراج کند. او میان «طب سنتی» و «طب اسلامی» تفاوت قائل است و از منکران «طب اسلامی» گاه با عناوینی چون کافر و مرتد یاد می­کند. این در حالی است که بسیار از علماء با این رویه همراه نیستند و حتی رئیس پژوهشگاه دارالحدیث مدعی می شود که «غالب روایت طبی سند ندارند و اهل بیت (ع) در پی تاسیس نظام طبی نبودند».

آنچه این مباحث را مجددا به کانون توجهات بدل کرد، ماجرای آتش زدن کتاب هاریسون – کتابی مرجع در پزشکی - توسط آقای تبریزیان بود. او در پی آن بود که با این کار مخالفت خود را با پزشکی جدید/شیمیایی/یهودی اعلام کند. این رفتار واکنش­های مختلفی در پی داشت و افراد بسیاری از حوزه تا دانشگاه آن را رفتاری بسیار مذموم دانستند. در اقدامی کم سابقه، مدیریت حوزه علمیه قم، بیانیه ای رسمی صادر کرد که ضمن محکوم کردن این اقدام، ساحت حوزویان را از چنین تفکرات و رفتارهایی مبرا دانست.

 

منابع معرفت

با این حال اگر از سطح کنش و واکنش­ها کمی فراتر برویم و در ریشه­های این تفکر کمی درنگ کنیم، قادر خواهیم بود این ماجرا را بهتر تحلیل کنیم. سوال اصلی این است که منابع معتبر معرفت نزد ما چیست؟

در نگاه نخست می توان از چند منبع برای معرفت نام برد. 1) یکی از منابع مهم معرفت عقل بشری است که از اهمیت و جایگاه ممتازی در «شناخت حقیقت»، «رسیدن به دین» و نیز «اصلاح دین» از امور ناصحیح برخوردار است[1]. جایگاه عقل چنان است که در برخی از متون دینی از آن به عنوان حجت باطنی خداوند در کنار حجت ظاهری – پیامبران و امامان- یاد شده است[2]. 2) یکی دیگر از منابع معرفت، تجربه است که بر اساس آن فرد بر اساس یافته های حسی، اموری را به تجربه می آموزد و حیطه دانسته های خود را گسترش می دهد. مهمترین منبع معرفت در علوم طبیعی، تجربه است. 3) منبع دیگری که بایستی در اینجا از آن سخن گفت، نقل (گواهی) است که بر اساس آن، دایره دانسته های ما از طریق گواهی­ای که راوی از فرد صاحب خبری ارائه میدهد،‌ گسترش می یابد. در اینجا نیز اگر گواهی کننده و نیز فردی که از او گواهی شده،‌ افراد مطلع و قابل اعتمادی باشند، می توان گواهی آنها را به عنوان یک منبع معرفتی معتبر پذیرفت[3].

 

معرفت تک منبعی یا چند منبعی

پرسشی که برای تحلیل این کتاب سوزی بایستی به آن پاسخ مناسبی بدهیم این است که منظومه معرفتی ما، بایستی تک منبعی باشد یا چند منبعی؟ نگاه دینی در این زمینه چیست؟

پاسخ سوال نخست به نظر روشن است. ما انسان ها بایستی از تمام قوای شناختی خود که ما را در بسط حیطه دانسته ها یاری می رسانند، استفاده کنیم. به عبارت دیگر، اگر فردی تنها عقل را بگیرد و علوم دیگر را نفی کند و به نوعی دچار عقل پرستی شود، طبیعتا دانسته هایی را که صرفا از راه تجربه قابل حصول است، از دست خواهد داد. بالعکس، کسی که تمام دانش را منحصر در تجربه کند، طبیعتا خود را از یافته های دیگر منابع معرفتی محروم خواهد کرد. بنابراین، به نظر روشن است که برای بهره بردن از یک نظام معرفتی معقول و موجه، بایستی از تمام قوای شناختی خود بهره ببریم.

به کار بردن منابع متعدد در ساختن بنای معرفت موجب می شود بنای معرفت ما جامع تر باشد و از محدودیت­های هر منبع معرفتی فراتر برود. زیرا هر کدام از این منابع در یک شعاع خاص برد دارند و اگر بخواهیم به فراتر از آن دست یابیم، نیازمند استفاده از منابع دیگر هستیم. نکته مهمتر اینکه به کار بردن منابع معرفتی مختلف زمینه اصلاح­گری آنها نسبت به یکدیگر را فراهم می­کند. همچنان که عقل ممکن است خطا کند و آموزه های نقلی آن را اصلاح کنند، آموزه های نقلی نیز ممکن است به جهت یافته­های تجربی نیازمند بازاندیشی باشند. این در حالی است که اگر معرفت را تک منبعی بیانگاریم، آنگاه این فرصت اصلاح گری و خطایابی در ساختمان معرفت خود را از دست داده ایم.

نکته مهم دیگر اینکه وقتی در آموزه های دینی نظر می کنیم و سیره معصومین را مورد مطالعه قرار می دهیم، تاکید بر معرفت چند منبعی را می یابیم. همچنان که پیش از این اشاره شد، در احادیثی این مضمون وجود دارد که عقل دین را اصلاح می کند. یعنی عقل می تواند دین را از خرافه پیراسته کند. دین می تواند عقل را شکوفا کند[4] و اساسا عقل و شرع نسبت بسیار نزدیک و در هم تنیده ای دارند که قابل انفکاک از هم نیست[5].

در سیره معصومین (ع) هم توجه به منابع معرفتی دیگر از اهمیت بسیاری برخوردار است. معصومین هنگام مریضی از پزشک احتزار نمی­کردند و هیچگاه استدلال نشده که من چون معصوم هستم و از علم آسمانی برخودارم، نیازمند به طبیب نیستم. از سوی دیگر، دستور صریح قرآن به پیامبر (ص) مبنی بر مشورت کردن با صحابه در امور جامعه، نشانه دیگری است که اگرچه پیامبر اکرم (ص) به منبع بی نظیر وحی متصل است، خود را از منابع معرفتی دیگر، جدا نمی کند! همچنان که در جنگ خندق، پیامبر (ص) بر اساس مشورت و طبق نظر سلمان، ایده حفر خندق را برگزید.

 

مشکل معرفتی تبریزیان

اگر فردی منابع معرفتی متعدد را حذف کند و یک منبع معرفتی را به جای همگان بنشاند، علاوه بر اینکه از گزاره های منابع دیگر محروم شده است، امکان اصلاح گزاره های معرفتی خود را نیز از دست داده است. آنچه در مورد عملکرد آقای تبریزیان دیده می­شود همین رویه است. پیامبر (ص) داعیه پزشکی نداشتند و اساسا رسالت ایشان امور این چنینی نبود. به تصریح قرآن کریم، پیامبر (ص) یک انذار دهنده است[6] و اساس رسالت او نیز بر بشارت و انذار در طریق هدایت استوار است. قرآن نیز خود را کتاب «هدایت» معرفی می­کند[7]و نه کتاب پزشکی و امور مشابه.

افزودن باری دیگر بر گرده دین، آن هم باری که دین از اساس ادعایش را نداشته، نتیجه­ای جز بدنامی دین نخواهد داشت. مشابه همین رفتار را در عملکرد افرادی می توان دید که در پی اسلامی سازی علوم مختلف هستند. آنچه مسلم است، این است که اسلام، دین هدایت است و در پی نشان دادن راه کمال و صلاح است. از همین زاویه، آموزه هایی را در باب شوون مختلف زندگی بشر ارائه کرده است. معنای این آموزه­های کلی این نیست که اسلام بایستی نظریه های مختلفی در باب تمام شوون زندگی انسانی ارائه کرده باشد! همچنین معنای این گزاره ها این نیست که متد و روش علوم مختلف را – مثلا در پزشکی متد تجربی را- کنار بگذاریم و گزاره های یک علم تجربی را با متد نقلی بسنجیم! اگر درنگی در این تفاوت ها داشته باشیم، آنگاه خود را از منابع معرفتی مختلف محروم نمی کنیم و بار مسئولیت جدیدی نیز بر گرده دین نمی گذاریم و تلاش خود را صرفا به رسالت اصلی دین که همانا هدایت انسان است، معطوف می کنیم.

 

این مطلب پیش از این در نشریه «خیمه» و نیز سایت دین آنلاین منتشر شده است.

 

[1] به طور مثال در حدیثی از حضرت علی (ع) می­خوانیم: «الدین لایصلحه الا العقل» دین را به جز عقل سامان نمی‏بخشد.

[2]  «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‌»

[3]  در معرفت شناسی علاوه بر موارد فوق منابع دیگری مانند «حافظه» و «درون نگری» نیز به عنوان منابع معرفت معرفی شده اند که اکنون محل بحث ما نیست.

[4]  حضرت علی (ع): «فبعث فیهم رسله و واتر إلیهم أنبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول»

[5]  1. حضرت علی (ع): «العقل شرع من داخل والشرع عقل من خارج»

[6]  إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یُوحَى إِلَیَّ وَمَا أَنَا إِلا نَذِیرٌ مُبِینٌ (احقاف: 9)

[7]  بقره:2

  • وحید سهرابی فر

مقاله ای به زبان انگلیسی، در بررسی انتقادی دیدگاه چارلز تیلور در باب پیامدهای مدرنیته برای دینداری که سال گذشته  منتشر کردم.

برای دریافت اصل مقاله می توانید به اینجا یا اینجا مراجعه کنید.




  • وحید سهرابی فر

بسیاری از پژوهشگران معنویت و نیز مراکز علمی، عمده تلاش خود را معطوف به نقد معنویت های جدید و عرفان های نوظهور کرده اند. در این بین سوال مهمی وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: اولویت پژوهشی ما در بحث معنویت چیست و سرمایه و توان پژوهشی ما در بحث معنویت باید به چه سمتی برود و در چه مسیری هزینه شود؟ آیا تمرکز اصلی ما باید نقد معنویت های جدید باشد و یا اینکه نگاهی انتقادی به وضعیت خود داشته باشیم؟

در پاسخ بایستی توجه کنیم که رویکرد سلبی به معنویت جدید بدون ارائه بدیل مناسبی از معنویت اسلامی، در عمل هیچ فایده ای نخواهد داشت و تمرکز اصلی پژوهش های معنویت در کشور ما بایستی معطوف به ارائه نسخه روزآمدی از معنویت اسلامی باشد. این نسخه روزآمد بایستی دارای ویژگی هایی باشد که به برخی از آنها اشاره می شود.

واقعیت جهان امروز که جهان ارتباطات است اقتضاء میکند که ابزارهای حذفی ای چون فیلتر کردن، عدم اعطا مجوز نشر، جلوگیری از برگزاری جلسات و ... در عمل فایده ی چندانی نداشته باشند بلکه نتیجه عکس بدهند. نمونه های مختلفی از این برخوردهای حذفی وجود دارد که موجب شده یک گروه کوچک یا یک فرد نه چندان شناخته شده را به صدر اخبار و مرکز توجهات و اوج شهرت رسانده است. این در حالی است که جهان امروز به بازاری می ماند که هر کسی متاع خود را در آن عرضه میکند و مخاطبی که «حق انتخاب» دارد، بر اساس فهم خودش دست به انتخاب محصول مورد نظرش می زند. در این فضا و بر اساس این منطق، آنچه اولویت دارد، ارائه معنویتی غنی تر، اصیل تر و راهگشاتر است. بدون ارائه چنین معنویتی، رویکرد سلبی به معنویت های جدید، نه تنها مفید نخواهد بود بلکه از باب «الانسان حریص علی ما منع» موجب رشد و گسترش آنها نیز خواهد شد.

پس از توجه به ضرورت ارائه نسخه روزآمدی از معنویت اسلامی، پرسش مهم دیگری مطرح می شود و آن این است که معنویت اسلامی نوین باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ قدم نخست در این زمینه آغاز یک پژوهش انتقادی در مورد نسخه موجود معنویت اسلامی است. صورت بندی فعلی این معنویت چه نقصانی دارد و چه زوایایی از زندگی انسان امروز را پوشش نمیدهد؟ لازمه این پژوهش شناخت جهان امروز و توجه به ویژگی های انسان معاصر است. به عبارت دیگر، اگرچه گوهر معنویت اسلامی همواره ثابت و ماندگار است ولی صورت بندی آن می تواند بسته به نوع مخاطب متفاوت باشد. آنچه امروز شاهد آن هستیم، ارائه صورت بندی از معنویت اسلامی است که مربوط به قرن ها پیش است؛ صورت بندی ای که به ویژگی ها و برخی از نیازهای انسان معاصر، توجه کافی ندارد. به نظر نگارنده، مهمترین رسالت معنویت پژوهی، ارائه نسخه ای از معنویت اسلامی است که گوهر و امهات مباحث اسلامی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر، بر اساس شناخت صحیح و جامعی از جهان جدید و ویژگی های انسان معاصر باشد.

از جمله مسائلی که در ارائه نسخه جدید معنویت اسلامی بایستی مورد نظر باشد، توجه به قدرت انتخاب گری انسان جدید است. نسخه جدید معنویت اسلامی باید قابلیت رقابت و غلبه بر رقبای خود را داشته باشد. این مسئله از آن روست که جهان جدید، جهان تک صدایی نیست و گزینه ما (معنویت اسلامی) بایستی بتواند برتری خود را در عمل و نه صرفا سخن- نشان بدهد. ویژگی دیگری که باید در نسخه جدید مورد توجه باشد، بها دادن به درونیات و احوالات سالک معنوی است. اگرچه در سنت اسلامی آیات و روایات- و نیز آموزه های عرفای اسلامی، این مسئله مورد توجه بوده است ولی امروزه در معنویتی که به عموم مردم عرضه می شود، این مسئله مورد غفلت واقع شده است و حالات معنوی شخص سالک کمتر محل نظر است. نکته دیگری که در معنویت جدید اسلامی باید مورد توجه باشد، تفکیک مسلمات معنویت اسلامی از غیر مسلمات، مشکوکات و موهومات است. ما نیازمند یک نظام فکری برای معنویت اسلامی هستیم؛ نظامی که بر پایه مسلمات اسلامی ارائه شود و با منطق و عقلانیت بشری سازگار باشد. این ویژگی ها در کنار امور دیگر، زمینه را برای ارائه یک سبک زندگی نوین که بر اساس معنویت و اخلاق اسلامی طراحی شده است، فراهم می کند. رسیدن به این جایگاه، موجب می شود معنویت اسلامی در عمل مورد اقبال بیشتر قرار بگیرد و رقبای کم مایه، انحرافی و بدون پشتوانه، عرصه را به معنویت اصیل واگذار کنند.


دکتر وحید سهرابی فر - پژوهشگر دین، معنویت و مدرنیته


لینک این مطلب در سایت دین آنلاین

لینک این مطلب در کانال بیکرانگی 

  • وحید سهرابی فر



دینداری در دوران مدرن دچار تغییرات بسیاری شده است. تحلیل و بررسی این تغییرات یکی از مهم‌ترین موضوعات دین‌پژوهی به شمار می‌آید. در میان متفکران مختلف که در این زمینه نظرورزی کرده‌اند، چارلز تیلور (فیلسوف اجتماعی برجسته) به بررسی خاستگاه و ریشه‌های مدرنیته همت گمارده است. وی از طریق این بررسی‌ها به پیامدهایی پرداخته که مدرنیته برای دینداری داشته است. در این نشست به بررسی انتقادی دیدگاه تیلور خواهم پرداخت.

  • وحید سهرابی فر

 

تصور عمومی این چنین است که مدرن شدن مستلزم غربی شدن است. بر این اساس، فردی که در پی ایده های نوین است و دغدغه ی سوال ها و پاسخ های جدید را دارد، در اذهان بسیاری، متاثر از غرب تلقی می شود. اما آیا واقعا چنین است؟

ایده پردازی های نسبتا جدید در مورد مدرنیته، این تصور رایج را مردود می داند. به طور مثال ساموئل آیزنشتاد(2000)، از «مدرنیته های متکثر[1]» سخن می گوید. از نظر او این چنین نیست که مدرنیته صرفا یک الگو داشته باشد و رهبری این الگو هم به دست اروپا باشد بلکه امروز شاهد گونه های مختلفی از مدرنیته هستیم؛ گونه هایی که هر کدام ویژگی های خاص خودشان را دارند.

اگر گوهر اصلی مدرنیته را تفکر انتقادی بدانیم، این ایده/ارزش در شرایط مختلف می تواند نتایج متفاوتی داشته باشد. پیشینه تاریخی و تجارب زیسته در کنار مسائل فرهنگی و دینی از جمله عواملی هستند که موجب می شوند شاهد مدرنیته های مختلف باشیم. جالب آنکه یکی از  ایده های مهم در فرهنگ مدرنیته غربی، ایده «اصالت» است. بر طبق این ایده، هر فرد بایستی بر اساس فهم خود زندگی کند و تلاش کند تا خویشتن خویش را تحقق بخشد. شیوع این نگاه را در فیلم ها، رمان ها، مشاوره ها به وضوح می توان دید. با این حال آنچه که معمولا در مورد اصالت مغفول می ماند، سطح دیگری از ایده اصالت است. بر اساس ایده اصالت، نه تنها هر فرد بایستی زندگی اصیل داشته باشد، بلکه هر جامعه نیز بایستی نسخه اصیلی از خودش باشد و نه یک کپی از جامعه دیگر! هر جامعه بایستی مسائل اصلی (و نه مسئله نماها) خود را بیابد و برای حل آنها تلاش کند. نه مسئله و نه حل آن، اموری وارداتی نیستند و یک جامعه اصیل، جامعه ای است که در این دو حیطه، اصیل باشد.

با در نظر داشتن این نکته، بایستی میان دو مفهوم غربی سازی و مدرن سازی، تفاوت قائل شویم. غربی سازی در واقع ساختن یک نسخه بدل بی کیفیت از غرب است در حالیکه مدرن شدن به معنای پویایی و تفکر انتقادی در سنت خویشتن است؛ حرکتی که موجب بارور شدن اندیشه و حل بسیاری از مسائل جامعه ما خواهد شد.

  • وحید سهرابی فر



در شماره جدید فصلنامه نقد کتاب اخلاق، علوم تربیتی و روانشناسی، گزارشی از کتاب زندگی فضیلت مند در عصر سکولار ارائه کرده ام. 


  • وحید سهرابی فر

 مقاله "تحلیل نظریه عقلانیت و معنویت" در شماره دوم فصل نامه پژوهش های ادیانی(نشریه تخصصی پژوهشکده ادیان و مذاهب) منتشر شد.

این مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد بنده است و از همین رو به همراه استاد راهنما، حجه الاسلام و المسلمین دکتر هادی صادقی، منتشر شده است. با این حال همان طور که در نشریه درج شده است، مسئولیت مطالب آن بر عهده بنده است.


  • وحید سهرابی فر